مورگان فریمن، ستاره سیاه
پدرش مورگان در ممفیس مغازه سلمانی داشت و وقتی در 1961 از نارسایی کبد مرد، مورگان برای سبک کردن بار خانواده که دو فرزند دیگر نیز داشتند با مادر بزرگش زندگی کرد. از دوران دبیرستان بازی در تئاتر را شروع کرد و گویا نظر عدهای را هم به خود جلب کرد، اما از آنجا که با خانواده دائماً از ایالتی به ایالت دیگر میرفتند کارهای تئاتری او، و بعدها حتی رقص، او را به جایی نرساند تا این که به نیویورک رسید و در اجرایی از موزیکالِ سلام دالی! با بازیگران سیاهپوست (و با شرکت موزیسنهای جاز پِرل بِیلی و کب کالووی) ظاهر شد.
به موازات اجراهایی از برشت و شکسپیر نقشهای گذری و بدون ذکر نام در عنوانبندی در فیلمهایی مثل سمسار سیدنی لومت بازی کرد. از 1974 به تلویزیون رفت و قاطی سریالهای تلویزیونی شد، از آن جمله برنامههای مخصوص کودکان.
در واقعی خیلی بیش از آنکه سینما روهای حرفه ای با چهره او آشنا شوند این بچه ها بودند که او را در نقش های ایزی ریدر در مجموعه عامه پسند شبکه پی بی اس با نام شرکت برقی شناختند.پس از مدتها مدید کسب تجربه در صحنه نمایش و صفحه کوچک تلویزون فریمن با اولین حضور خود در اثری به نام زبل خیابان گرد تماشاگران را شوکه کرد و به خاطر همین نقش نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل سال 1987 شد.
فریمن از آن پس کوشید تا به جایگاه یک ستاره واقعی سینما برسد، فیلمهایی چون شیک و پیک 1988، آتش خودپرستی و رابینهود و شاهزاده دزدان 1991 در راستای همین هدف بودند. اما آنچه باعث شد فریمن در نقش منتقدان نیز بدرخشد بازیاش در نقش شوفر یک خانم پیر در فیلم رانندگی برای خانم دیزی بود که به خاطر آن برنده اسکار شد.
او با نقش یک پلیس فاسد در فیلم جانی خوش تیپ مسیر جدیدی را در بازیگری آغاز کرد. پس از آن به خاستگاه دیرینش نمایش بازگشت و کمتر در آثار هالیوودی ظاهر شد تا اینکه سرانجام با نابخشوده در سال 1992 ساخته کلینت ایستوود به پرده نقرهای بازگشت.
مورگان، اولین بار در کنار رابرت ردفورد در بروبیکر (1980)، ساخته استاد فیلمهای زندانِ ایالتی، استوارت روزنبرگ، دیده شد. هفت سال بعد اولین نامزدی اسکارش برای street smart (جری شاتزبرگ، 1987) بود که در آن کریستوفر ریو از سرصحنه سوپرمن چهار آمده بود تا در دنیای خیابانهای گناهآلود شهر با موریگان فریمن، در نقش یک پاانداز، یکی به دو کند و داستانش را برای یک روزنامه بنویسد
او یک نامزدی اسکار دیگری نیز به خاطر جان بخشیدن به یک زندانی در فیلم تحسین شده در رستگاری در شاوشنگ به دست آورد. از جمله نقشهای به یاد ماندنی او میتوان به کاراکتر پیر فیلم هفت اشاره کرد.
او با نقش یک پلیس فاسد در فیلم جانی خوش تیپ مسیر جدیدی را در بازیگری آغاز کرد. پس از به خاستگاه دیرینش نمایش بازگشت و کمتر آثار هالیوودی ظاهر شد تا اینکه سرانجام نابخشوده در سال 1992 ساخته کلینت ایستوود به پرده نقره ای بازگشت. او یک نامزدی اسکار دیگری نیز به خاطر جان بخشیدن به یک زندانی در فیلم تحسین شده در رستگاری در شاوشنگ به دست آورد .
مورگان، اولین بار در کنار رابرت ردفورد در بروبیکر (1980)، ساخته استاد فیلمهای زندانِ ایالتی، استوارت روزنبرگ، دیده شد. هفت سال بعد اولین نامزدی اسکارش برای street smart (جری شاتزبرگ، 1987) بود که در آن کریستوفر ریو از سرصحنه سوپرمن چهار آمده بود تا در دنیای خیابانهای گناهآلود شهر با موریگان فریمن، در نقش یک پاانداز، یکی به دو کند و داستانش را برای یک روزنامه بنویسد. خود فریمن این کار را بهترین بازی و نقش مورد علاقهاش میداند! این پالین کیل بود که در نقدی بر فیلم، بدون آنکه قبلاً از فریمن چیزی دیده یا شنیده باشد، نوشت: «آیا فریمن بزرگترین بازیگر سینمای آمریکا نیست؟». قرار بود بعد از نامزدی اسکار یکدفعه انبوهی فیلمنامه و پیشنهاد به طرفش بیاید، اما نیامد و او آرام و بیسر و صدا نقش یک معتاد را در پاک و هوشیار (1988) بازی کرد.
رانندگی برای خانم دیزی (1989) نقشی بود که پرسونای بازیگریاش را تثبیت کرد. در همان سال در افتخار ادوارد زوییک در نقش یک سرباز سیاه در جنگهای داخلی آمریکا ظاهر شد، اما مشکل این بود که زوییک مثل همیشه قهرمانبازی، سانتیمانتالیزم و شیکی تصاویر را با هم میخواست و این داستانی نبود که با این فرمول به دل بنشیند.
در دهه 1990 نقشهایی بهتر میگرفت، بهخصوص وقتی با نابخشوده (1992) همراه کلینت ایستوود شد و بلاخره اولین اسکار زندگیاش را برای عزیز یک میلیون دلاری (2005) گرفت. اما با این که فریمن محبوب و مورد توجه راهش را پیدا کرده، هنوز کلیشهها دست از سر او برنمیدارند. یکی از این نمونهها Bucket List بود، داستان دوره کهولت و جدل با بیماری و مواجهه با مرگ که هالیوود بعد از یکی دو موفقیت قابل اعتماد به فرمولی تازه مبدل کرد و البته این فرمول هیچ جا سطحیتر و خسته کنندهتر از این فیلم استفاده نشده است. اما Bucket List نمونه خوبی است برای رسیدن به این نتیجه که غولی از نسل دهه 1970، مثل جک نیکلسون، چطور در کمال بیتوجهی و سرهمبندی با نقشش روبرو میشود (همان جک نیکلسون درباره اشمیت وsomething’s gotta give) و بازی را کاملاً به فریمن واگذار میکند.
هرقدر دیدن نیکلسون مایه بیحوصلگی و ملال میشود، دیدن فریمن آرامشبخش و مطبوع است. فریمن دیر شروع کرد، بنابراین فرصت چندانی برای وادادن به شیوه نیکلسون، دنیرو و پاچینو، در بسیاری از نقشهای اخیرشان، را نداشت.
در دو دهه گذشته، علاوه بر بازیهایش، در مستندهای بیشماری به عنوان گوینده متن صدای او را میشنویم، مستندهایی درباره فضا، طبیعت، گفتار متن انگلیسی رژه پنگوئنها، و بهخصوص مجموعه مستندهای تاریخ بردهداری. فریمن یکی از دو سه بازیگر سیاهپوستی است که بیشترین و مهمترین نقشهایش درباره مسائل سیاهان بوده است .
فریمن در سال 2005 دوباره با تیم فیلمسازی کلینت ایستوود همراه شد و در فیلم دختر میلیون دلاری بازی کرد. او در نقش ادی اسکرپ که وظیفه آموزش بوکس را بر عهده دارد بازی تاثیر گذاری از خود نشان داد. بازی او سبب شد که برنده اسکار بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در این فیلم شود.
صدای مناسب فریمن باعث شد تا او در چندین برنامه وظیفه گویندگی نیز داشته باشد. او در برنامههایی چون جنگ داخلی آمریکایی، موسسه فیلمسازی آمریکایی، کاخ سفید و بسیاری دیگر از برنامهها که در بردارنده صنعت فیلمسازی آمریکا بود، گویندگی کرده است.
فیلمشناسی
2012 _ شوالیه تاریکی برمیخیزد (لوسیوس فاکس)
2010 - بازنشسته های فوقالعاده خطرناک
2008 - شوالیه تاریکی (لوسیوس فاکس)
2007 - فهرست آرزوها (کارتر چمبرز)
2007 - رفته عزیزم رفته (کاپیتان جک دویل)
2007 - ایوان قادر مطلق (خدا)
2006 - قرارداد (فرانک کاردن)
2006 - 10 قلم یا کمتر (هیم)
2006 - عدد شانس اسلوین (رییس)
2005 - ادیسون (اشفورد)
2005 - یک زندگی ناتمام
2005 - جنگ دنیاها (راوی)
2005 - آغاز بتمن (لوسیوس فاکس)
2005 - دنی سگه (سام)
2004 - دختر میلیون دلاری (ادی اسکرپ)
2004 - امتیاز بزرگ (والتر کریوز)
2003 - بروس قادر مطلق (خدا)
2003 - سبکسری (مایلز اوانز)
2002 - جمع تمام ترسها (ویلیام کابوت)
2002 - گناهان بزرگ (چارلی گرایمز)
2000 - پرستار بتی (چارلی)
2000 - مظنون (ویکتور بنزت)
1998 - تأثیر عمیق (رییسجمهور تام بک)
1998 - باران سخت (جیم)
1997 - آمیستاد (تئودور جوادسون)
1997 - دخترها رو ببوس (دکتر الکس کراس)
1996 - واکنش زنجیرهای (پل شانون)
1996 - مول فلاندرز (هیبی)
1995 - هفت (کاراگاه ویلیام سامرست)
1995 - شیوع (بیلی فورد)
1994 - رستگاری از شاوشنگ (رد)
1992 - نابخشوده (ند لوگان)
1991 - رابین هود-پادشاه دزدان (آزیم)
1989 - افتخار (سرگروهبان جان راولینز)
1989 - رانندگی برای خانم دیزی (هوک کولبرن)
1989 - جانی خوشتیپه (ستوان درونز)
1988 - بر من تکیه کن (جو کلارک)
1988 - تمیز و موقر (کرگ)
1987 - هوش خیابانی (سیاه سریع)
1985 - ماری (چارلز تروبر)
1984 - معلمها (لوییس)
1981 - شاهد عینی (ستوان بلاک)
1981 - مرگ یک پیامبر (ملکم ایکس)
1973 - تیغ (کریس)
1971 - چه کسی میگوید که من نمیتوانم یک رنگینکمان بکشم (آفرو)
فرآوری : مسعود عجمی
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منابع : سایت IMDB ، سینمای ما